سریال مترجم سال انتشار : 1401 تعداد فصل: 1 تعداد قسمت: 8 داستان سریال: یک مترجم جوان در شغلش مسیرهای تازه‌ای را کشف می‌کند. رفتن در این مسیرهای پر پیچ و خم باعث می‌شود تا او به رازی خانوادگی پی ببرد که بر زندگی و آینده‌ خود و خانواده‌اش سایه می‌اندازد. سایه‌ای که می‌تواند آرامش یک شهر را تهدید کند.

سریال نوروز رنگی سال انتشار : 1399 تعداد فصل: 1 تعداد قسمت:20 داستان سریال: این مجموعه تلویزیونی داستان یک خانوادهٔ فقیر نشین مشهدی در نوروز سال ۱۳۶۷ را روایت می‌کند. پدر خانواده که صاحب ۵ پسر و دو دختر است از یک نفر طلب دارد و کسی که می‌خواهد به او پول بدهد، به جای آن یک تلویزیون رنگی می‌دهد تا وقتی که پول جور شود و اگر نشد تلویزیون را بفروشند. بعد از مدتی پدر همراه با بقیه خانواده به مسافرت می‌روند و به جواد اخطار می‌دهد که حق ندارد به تلویزیون دست بزند. همزمان با آمدن دایی وی‌جی و دوستان او آنها با دیدن یکی از فیلم‌های بروس‌لی جو گیر می‌شوند و تلویزیون را اتفاقی می‌شکانند. حالا آنها در آستانه تعطیلات عید باید چند زوار پیدا کنند تا خانه‌های خودشان را برای مدتی اجاره دهند تا بتوانند پول تعمیر تلویزیون را تأمین کنند

سریال مردم معمولی سال انتشار : 1400 تعداد فصل: 1 تعداد قسمت:4 داستان سریال: در سریال مردم معمولی بردیا برازنده، یک مهمان ویژه دارد که قرار است به مرکز زیبایی او بیاید. اما اتفاقات عجیب و غریب حول مرکز زیبایی او دست به دست هم می دهند...

سریال خوب بد جلف سال انتشار : 1399 تعداد فصل: 1 تعداد قسمت:13 داستان سریال: در سریال خوب بد جلف رادیواکتیو در پی فاش شدن خیانت آنا، جاسوسان برای جلوگیری از لو رفتن نقشه، زمان عملیات نهایی را جلو می اندازند. پژمان و سام طی اتفاقی می فهمند که هر دو در حال «تحقیق» بر روی یک پرونده هستند و دست همکاری به یکدیگر می دهند. در مسیر نجات آنا خودشان گرفتار می شوند، اما کسی به کمکشان می آید که انتظارش را ندارند....

سریال قهوه تلخ سال انتشار : 1389 تعداد فصل: 1 تعداد قسمت:102 داستان سریال: نیما زند کریمی که استاد تاریخ است با دختری آشنا می شود که در رابطه با دوره ای تاریخی تحقیق میکرد که در هیج کتابی چاپ نشده است. نیما که عقیده داشت چنین دوره ای وجود ندارد، برای اثبات حرف خود دختر جوان را همراهی میکند تا اینکه متوجه میشود حق با دختر جوان است و دوره ای وجود دارد که تخت پادشاهی در تهران قرار داشته اما در هیچ کتابی از این دوره نقل نشده است. سپس نیما برای تحقیقات بیشتر وارد کاخی میشود و قهوه تلخی را می نوشد. نیما پس از خوردن قهوه از حال میرود و وقتی چشم باز میکند می بیند که در همان دوره ای که هست که در رابطه با آن تحقیق میکند. وی ابتدا فکر میکرد که همه چیز یک خواب است اما پس از مدتی که با این قضیه کنار می آید تصمیم میگیرد که با توجه به دانسته های تاریخی خود به درباریان کمک کند اما با افرادی در دربار روبرو می شود که نادان هستند که این مسئله باعث به وجود امدن ماجراهای طنز و خنده دار می شود.