داستان سریال فرار در دانمورا درباره ریچارد مت و دیوید سوییت، دو قاتل محکوم به زندان هست که در مرکز اصلاح و ترتیب کلینتون در ایالت نیویورک زندانی می‌باشند و به کمک تیلی میچل موفق به فرار از آن می‎شوند.

کایرا و آیزاک زمانی فرماندهان گروه نیروهای ویژه چندملیتی به نام یگان سایه بودند، اما وقتی عاشق یکدیگر شدند، قوانین را زیر پا گذاشتند. حال آن‌ها برای محافظت از پسرشان به زندگی مخفی روی آورده‌اند، در حالی که بقیه اعضای یگان سایه بی‌وقفه در تعقیبشان هستند و…

 الویرا در نبردی با خواهر ناتنی زیبایش در قلمرویی که زیبایی حرف اول را می‌زند، گرفتار می‌شود. او به اقدامات افراطی متوسل می‌شود تا شاهزاده را مجذوب خود کند، در حالی که در رقابتی بی‌رحمانه برای رسیدن به کمال ظاهری قرار دارد.

داستان در شهر دیگری در نیویورک اتفاق می افتد، فردی در دنیایی جادویی در جست و جوی پسر ربوده شده خود است.

دکتری بنام پینکوس، دچار مرگ مغزی می شود اما بطورمعجزه آسایی پس از ۷ دقیقه دوباره به زندگی باز می‌گردد. او می‌فهمد که پس از این اتفاق دارای توانایی رنج آوری شده است و آن دیدن ارواح است. و از آن بدتر اینکه این اواح از او تقاضاهایی هم دارند، مخصوصا فرانک هیلاری که از او می‌خواهد از ازدواج همسر بیوه‌اش با نامزد جدیدش جلوگیری کند...